دلنوشته های مسعود مویدی

مجموعه مقالات اجتماعی و سیاسی به قلم مسعود مویدی

دلنوشته های مسعود مویدی

مجموعه مقالات اجتماعی و سیاسی به قلم مسعود مویدی

طبقه بندی موضوعی

برای مهربان ترین خواهر دنیا

مهربان‌ترین دوستی که ۱۰۰۰ سال‌ست خواهرم بوده و من بزرگ‌ شدنش را در مقابل چشمانم ندیدم!

خواهرم

دیروز که با چنین متنی از جانب تو مواجه شدم، لرزه بر تنم افتاد. 

در آنجا گفته بودی: 

وقتی سرحالم ۱۶ سالم است.

وقتی خسته‌ام ۲۵ ساله هستم.

 

پرسیدند هم‌اینک چند سال داری؟!!! و تو پاسخ دادی هزار سال!! روی برادرت سیاه. همان برادری که همواره می‌گفت: بنا دارد تا در گام نخست دوستت باشد. اما برادرت اگر لیاقت داشت، اگر همچو یک دوست می‌توانست برایت برادری کند، هر لحظه از سپری شدن عمر هزار ساله‌ات را لمس کرد و می‌فهمید. حال تو بگو برای این موجود که در مقابل چشمانش ۱۰۰۰ سال را با عمرت سپری کردی و او حتی نفهمید که کی ۲۵ ساله شدی، چه نامی می توان گذاشت. 

خاطرت هست ایام گذشته را؟ همان دورانی که تو ۳ و من ۱۵ ساله بودم، همان روزهایی که پدر در این بیمارستان و مادر در آن بیمارستان بود. همان شب‌هایی که با هم تنها به خانه می‌آمدیم و تنهایی را با یکدیگر صبح می کردیم تا شبی دیگر. خاطرت باشد در آن ایام هم مدعیان همچون امروز، بودند، آنها بودند ولی ما مثل هزارسال گذشته تنهای تنها بودیم. هر چند این تنهایی باعث می‌شد تا من در مقابل این امانت شیرین و دوست‌داشتنی پدر و مادر با انگیزه‌تر گردم. اما این چه انگیزه‌ای بود که حتی متوجه بزرگ شدنت نشد. چه رسد بر ۱۰۰۰ سالگیت. تو ۱۰۰۰ ساله شدی و برادرت کماکان کودکی خردسال است که جز دغدغه کودکیش هیچ نمی‌فهمد. روی این کودک خردسال سیاه. هر چند که این کودک خردسال بارها هزارمین زادروزش را با هزاران دوست تنهایی جشن گرفته است. 

مهربان خواهر مهربانم، کمی بیشتر طاقت داشته باش تا در هزارمین سال خستگیت، با هزاران خاطره تلخ و شیرین از هزار سال گذشته، از این روزهای طاقت‌فرسا عبور کنیم. کمی بیشتر از یک‌ماه که هر ثانیه‌اش هزاران سال است. اما تو طاقت بیار تا من روسیاه و تو هزارساله در کمی بیشتر از یک‌ماه دیگر ۲۷ سالگیت را با آب شدن شمع‌های کیک‌ات شادی کنیم. هر چند این‌بار نیز بانی شادی تو هستی و من کماکان … !

خواهر هزار ساله‌ام، فراموش نکن که برادر تو با تمام وجودش دوستت دارد!!!!

برادر تو، مسعود

 

 
۱۰ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۲۳
Massoud Moayedi

سعیذ زینالی

 

بیست سال است که ۱۸ تیر تبدیل به زجرآورترین روز سال برای خانواده محترم زینالی شده است.

 بیست سال قبل و در  بحبوحه حوادث کوی دانشگاه، نیروهای امنیتی زنگ خانه این خانواده را به صدا درمی‌آورند و از سعید (فرزند خانواده) برای ده دقیقه گپ زدن دعوت می‌کنند تا به جمع آنها در مقابل درب خانه‌شان حاضر گردد. امروز از آن ماجرا بیست سال گذشته و پدر و مادری که چشم‌انتظار بودند تا سعیدشان پس از ده دقیقه صحبت بازگردد، کماکان چشم به درب منزل دوخته‌اند تا بالاخره دقیقه نهم به ده برسد.

بیست سال چشم‌انتظاری فرزند!!!!!!

هیچ انسانی نمی‌تواند به معنای واقعی حال این پدر و مادر را درک کند.

 
 
 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۰۰
Massoud Moayedi

 

سکوت معنادار تمامی  طیف های حاضر در انتخابات حکایت از عدم علاقه حاکمیت به حضور حداکثری در این دوره از انتخابات را داشت!

معمولا انتخابات حداقل از ۲ یا ۳ ماه قبل، داغ می شد.

اما در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری، سکوتی بر بازار تبلیغات و فعالیت جناح های سیاسی حاکم بود، تا اولین روز ثبت نام کاندیداها، که به یک باره یکی از سرسخت ترین منتقدان حاکمیت در برابر دوربین رسانه ها قرار گرفت. (در زمان دیگری مفصل به این موضوع خواهیم پرداخت).

از اولین روز آغاز بکار دولت روحانی، ترکان مسوول رسیدگی به مسایل مالی دولت احمدی نژاد قرار گرفت! جهانگیری از هر تریبونی استفاده کرد و موضوع  گم شدن ۸۰۰ میلیارد دلار در دولت نهم و دهم، پرده بر داشت! (ادعا) البته گاها این عدد به ۷۰۰ نیز تقلیل می یافت تا اینکه یکی از مشاوران وزیر کشور دولت دهم رقم اصلی را ۵۴۰ میلیارد در ۸ سال  را تایید کرد!

روزی دیگر آقایان مدعی شدند که دو دکل نفتی گم شده است!

البته در این میان معاون اول احمدی نژاد هم به زندان افتاد که موضوع اختلاس وی هیچ ارتباطی به دولت احمدی نژاد نداشت. بقایی هم بعد از ۷ ماه بازداشت و ... در آخر تبرئه شد!

از آن طرف ادعای آقایان کماکان ادامه داشت، تا اینکه روزی یک خبر عین یک بمب صدا کرد. رییس بازرسی ریاست جمهوری محکوم شد و از بقایی و رسایی پوزش خواست.

داستان اشرفی اصفهانی هم در جای خود قابل تامل است که چرا و چگونه ابتدا آنگونه به جلو آمد و چرا در برابر رسایی و بقایی تنها ماند و محکوم شد.

 متاسفانه عدم ارایه تنها یک برگ سند از خلاف های بزرگترین دولت اختلاس(به زعم آقایان) باعث می شد که کنشگران سیاسی اصلاح طلب که در ۸۸ هم به شدت از احمدی نژاد ضربه خورده بودند به میدان آمده و همگی برای انتخابات ۹۶ لحظه شماری می کردند. دولت روحانی که فقط

 ادعامی کرد و هیچ حرکت افشاگرانه حقوقی همچون ارایه سند به دادگاه انجام نمی داد، مزید بر علت می شد تا اصلاح طلبان  مدعی شوند که در چهارچوب قانون هر کاری می کنند تا احمدی نژاد به کارزار انتخابات باز گردد.

در همین اثنا و در روزهایی که دوستان  اصلاح طلب از سفرهای انتخاباتی احمدی نژاد استقبال می کردند و  تمامی سعی خود در رقابت بدست آوردن اسناد از یک دیگر پیشی می گرفتند به ناگاه خبری مبنی بر منع احمدی نژاد از حضور احمدی نژاد به توصیه رهبری، همه را در یک بهت و حیرت فرو برد.با شناختی که از احمدی نژاد بود مهمترین سوال پیش رو در ذهن تمام کسانی که احمدی نژاد را می شناختند این بود که در ازا نیامدن ، چه پیشنهادی  به وی شده. به ناگاه رخوتی عجیب در حال و روز انتخابات حاکم شد. کارزار انتخابات که خود به تنهایی مطلوب بسیاری از کنشگران برای رساندن پیام خود به جامعه بودبه صورت ساکن در آمد، تا اینکه علی رغم وعده قبلی مبنی عدم حمایت احمدی نژاد از نزدیکان خود در انتخابات پیش رو، به ناگاه خبر اعلام نامزدی بقایی و حمایت تمام قد احمدی نژاد از وی، مجدد اصلاح طلبان  را خشنود نمود. هرچند احمدی نژاد نمی شد اما کاچی بعض هیچی بود! هر جا نشست اصل را بر حمایت از بقایی گذاشت، اما باز هم گفت که در انتخابات نمی آید. در همان روزها خبر حضور یکی از پرحاشیه ترین روحانیون در قوه قضائیه و آستان قدس، ذهن ها را کاملا از هم گسیخت. شایعه علاقه رهبری، به اینکه رییسی به عنوان کاندیدای رهبری آینده مطرح گردد، فعالان سیاسی را در یک دو راهی برای نیت خوانی رییسی و  آینده ایران قرار دهد انتشار فایل صوتی آیت الله فقید و جنایتکار خواندن رییسی و کارنامه ۳۷ سال گذشته وی در قوه قضائیه، همه را در پشت این علامت سوال نگه داشته بود که چرا و چطور کسی که بنا بر رهبری یک کشور اسلامی در جایگاه ولی فقیه را دارد، خود را در معرض رای مردم قرار دهد؟!

این انتخابات در نوع خود بی مثال است. از یکطرف سکوت و رخوت در عرصه انتخابات و از یک طرف سورپرایز پشت سورپرایز.

طبق وعده اولیه بقایی به همراه احمدی نژاد و رحیم مشایی در وزارت کشور حاضر شدند اما  در یک لحظه احمدی نژاد تصمیم به ثبت نام گرفت و زمانی که در جایگاه پرسش و پاسخ با اهالی رسانه قرار داشت، مدعی شد از توصیه رهبری سر باز نزده، زیرا که رهبری از وی خواسته  نیاید تا فضا دو قطبی نشود، اما چون امروز فضا را دو قطبی دیده، آمده و حضور وی باعث‌شده تا فضا سه قطبی شود، پس از توصیه رهبری، سرباز نزده و در ادمه هم مدعی شد که تنها و تنها برای حمایت از بقایی تصمیم به ثبت نام گرفته.

همان روز من با یکی از مشاوران وی جلسه داشتم.  تا می توانست از پاسخ به اینکه چطور امروز احمدی نژاد تصمیم به ثبت نام گرفت طفره می رفت، تا نهایتا گفت: مسعود جان در یک کلام اینگونه برایت می گویم  که ثبت نام دکتر احمدی نژاد و اعلام کاندیداتوری رییسی در یک راستاست!

حقیقتا از وی دلخور شدم که این چه  پاسخی بود.

 اما امروز اعتراف می کنم راست می گفت و همه را خیلی زیبا بازی داد.

اما امروز بر من  حجت تمام است که دقیقا این دوست درست می گفت.

به زعم من، شایعه نامزدی رییسی برای رهبری آینده، آنهم با چنین سابقه ای که اصلا و ابدا غیر قابل چشم پوشی است،  و ثبت نام احمدی نژاد در اخرین لحظه و دقیقا زمانی که انتظارش هم بود، دقیقا در یک راستا بود.

و یک پیام بیشتر نداشت و آن اینکه علی رغم ادعای حضرات اصلاح طلب مبنی شناخت کامل احمدی نژاد در ۸ سال دولتش، باز هم بازی را احمدی نژاد برد. جبران آن ۸ سال در کارزار انتخابات  و پرتاب تیر خلاص به وی، با یک تصمیم خیلی زیبا و حساب شده، بازی اصلاح طلبان را بهم زد.

در نهایت احمدی نژاد ثبت نام کرد و چون قبل از وی ریسی آمده بود مدعی شد از تمکین به توصیه رهبری سر باز نزده و همچنین فضا را خوب مدیریت کرد. ابزارش را هم داشت.

روزی هم که رد صلاحیت شد انتظار عدم تمکین  از وی وجود داشت که باز هم اشتباه بود و وی بی سر و صدا پذیرفت!

به احمدی نژاد توصیه شد نیا  تا فضا دو قطبی نشود، پرونده ها رو نشود، ۸۸ دیگری تکرار نشود.

احمدی نژاد آمد و در حقیقت به توصیه هم عمل نکرد تا اولین فردی شود که :

همچون دیگر کاندیدها در گذشته، وی از بیت کسب تکلیف نکند، بلکه بخواهندش و توصیه ای به وی کنند و در نهایت هم تمکین نکند. آب از آب هم تکان نخورد و در آخر هم به قانون عمل کند و وقتی  هم رد صلاحیت شد، سمعا و طاعتا بپذیرد تا در نهایت باز هم اصلاح طلبان تنها محکومین عدم قبول نتایج انتخابات و رد صلاحیت ها باشند !

مسعود مویدی

 

 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۸ ، ۰۶:۳۴
Massoud Moayedi

بسمه تعالی 
جناب دکتر روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی

سلام علیکم 
ضمن تبریک به مناسبت انتخاب مجدد شما به ریاست قوه مجریه ازناحیه ملت بزرگ ایران برای دومین بار درمراسم تحلیف طبق اصل یکصد وبیست ویکم قانون اساسی درمجلس شورای اسلامی به عنوان 
ریاست جمهور سوگند یاد می نمایید که آزادی وحرمت اشخاص و حقوقی را که قانون اساسی برای ملت به رسمیت شناخته است حمایت کنید. شما خوب می دانید که حصر خلاف عقل وشرع و قانون اساسی  و خلاف مصالح ملی است، بجاست که به حصر غیرقانونی خاتمه داده و مهندس میرحسین موسوی و سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد وجناب حجة السلام کروبی که درحصر ظالمانه گرفتار شده اند، آزاد گردند. 
جناب آقای روحانی یاد آورمی شوم که طبق اصل سی وششم قانون اساسی ً!«حکم به مجازات واجراء آن باید تنهاازطریق دادگاه صالحه وبه موجب قانون باشد،کدام دادگاه وبه موجب کدام حکم آقایان محکوم به حصر شده اند! درصورتی  که بیش از شش سال از این حصر ظالمانه می گذرد وهیچ مقامی پاسخگونیست وعدم پاسخگویی خود خلاف قانون است وملت بزرگ ایران حق دارند که بدانند به چه استنادی این حصر ظالمانه ادامه دارد  وعاملین وآمرین آن چه کسانی هستند. 
جناب دکترروحانی مافرض را براین می گذاریم که آقایان در دادگاه صالحه محاکمه ومحکوم شده اند بازهم حصر برخلاف شرع وقانون اساسی است چرا که حصر تجاوز به مالکیت محصوراست ونفی  این قاعده فقهی است که الناس مسلطون علی اموالهم .واین امر باعث ناامنی اقتصادی وامنیت ملی است  ودولتی موفق خواهد بود که بتواند امنیت ملی وامنیت اقتصادی را  تامین نمایدوطبق اصل۳۲ قانون اساسی: هیچکس را نمی توان دستگیرکرد مگر به حکم وترتیبی که قانون معین میکند. 
درصورت بازداشت ،موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتبا "به متهم ابلاغ وتفهیم شود وحد اکثر ظرف مدت بیست وچهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضائی ارسال ومقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد" ،متخلف ازاین اصل طبق قانون مجازات  میشود.اگر بخواهیدبه قانون عمل کنید باید بانیان حصر طبق قانون محاکمه ومجازات شوند .
جناب روحانی  نزدیک به چهار دهه است که نظام مستبد محمدرضا را مورد سرزنش ونکوهش قرار می دهیم از جمله در مراسم تنفیذ ولی متاسفانه کاری که با نخست وزیردوران جنگ وهمسر محترم ایشان سرکار دکتر رهنورد وجناب حجت اسلام والمسلمین جناب کروبی صورت گرفت هرگز محمد رضا با دکترمصدق نکرد ،جناب روحانی اصل سی وپنجم  این حق را به طرفین دعوی داده که خود وکیل انتخاب کنند  واین حق از آنها صلب شده است واصل سی ونهم هتک حرمت وحیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر وبازداشت شده  را ممنوع کرده است ولی ما شاهد بودیم که در این شش سال گذشته بارها از رسانه های عمومی وتریبون های خاص  این عزیزان مورد اهانت قرار گرفته نه تنها با آنها برخورد نکردند بلکه مورد تشویق ه‍م قرار گرفتند،جناب دکتر روحانی قانون اساسی رئیس جمهور را مسئول اجرای قانون اساسی شناخته وملت انتظار دارند که لااقل طبق اصل ۱۱۳ قانون اساسی به ناقضین قانون  تذکر و اخطار قانونی  بدهید.
والسلام

ابراهیم ملکی 
۱۳ مراد ۹۶

https://t.me/joinchat/AAAAAEKs8ghNhzAyUC98gQ

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۴
Massoud Moayedi

جناب آقای خامنه ای، مقام محترم رهبری، شما رهبر جمهوری اسلامی هستید، نه رهبر انقلاب 

✍️✍️✍️ مسعود مؤیدی 

✔️ روند ساخت یک ساختمان که با ساخت و رونمایی نهایی آن عملا پایان می یابد یک پروژه است که از نقطه صفر هدف آغاز شده و با رسیدن به نقطه نهایی هدف پایان می یابد.
 بعد از استقرار افراد، در نقاط خاص خود در ساختمان و آغاز بکار رسمی زندگی افراد در آن تعاریف نیز تغییر می کند. مهندس ناظر، مدیری است که نظارت بر روند ساخت این ساختمان داشته و این نام در چهارچوب قوانین ساخت یک ساختمان تعریف می شود. اما پس از اتمام کار ساخت و آغاز زندگی افراد در آن قوانین نیز تغییر می کند. لذا زین پس از فردی که نظارت بر روند زندگی افراد  در ساختمان را دارد، با عنوان مدیر ساختمان یاد می شود و نه مهندس ناظر.

✅ انقلاب یک پروژه است، نه یک پروسه
انقلاب ایران یک پروژه بود که در ۲۲ بهمن ۵۷ به نتیجه رسید و پایان یافت!
در ۱۲ فروردین ۵۸، مردم  هویت و نام انقلاب خود را انتخاب و زین پس با عنوان جمهوری اسلامی ایران از آن یاد کردند.رهبر این انقلاب هم امام خمینی بود که عملا از ۱۵ خرداد ۴۲ رهبری این انقلاب را برعهده گرفته و تا  یازده سال پس از  محقق شدن انقلاب و آغاز کار جمهوری اسلامی ایران آن را رهبری کرد.
پس از فوت امام (ره)، رییس جمهور وقت در آن زمان حجت الاسلام و المسلمین  خامنه‌ای با رای اعضا مجلس خبرگان رهبر بعدی آن شد!  
و عملا رهبری جمهوری اسلامی ایران را بر عهده گرفتند!
در نتیجه تا امروز از امام خمینی (ره) به عنوان معمار انقلاب و رهبرانقلاب  و 
آقای خامنه ای به عنوان رهبری، دومین رهبر جمهوری اسلامی ایران یاد شده است!

✔️ مقام محترم رهبری لطفا به مردم تذکر دهید!
✅ روزی، عزیزی  از مهندس غرضی سوال کرد که آیا وی امام را در ماه دیده؟
او نیز در پاسخ گفت: همچون بسیاری از مردم چنین تصوری داشته، اما به محض فروکش کردن احساسات این موضوع هم به خاطرات سپرده شد!
او گفت:  نظر امام در مورد این تصور چه بود
مهندس غرضی گفت امام به شدت مخالف چنین کارهایی بود و در مجامع خصوصی تذکر می داد!
آن عزیز در پایان پرسید که اگر چنین بود  چرا امام در مجامع عمومی این موضوع را مطرح نکرد و تذکر نداد؟
 غرضی گفت: فشار افکار عمومی شاید باعث شده بود تا در میان  مردم این مسله را مطرح نکنند، اما ای کاش می کرد!
خواست مردم ایران به تغییر رژیم گذشته و در یک کلام انقلابشان در ۲۲ بهمن ۵۷ به نتیجه و ثمر رسید!
رهبر این انقلاب امام خمینی بود و در سال ۶۸ این مسوولیت خطیر بر عهده جناب آقای خامنه ای قرار گرفت.
بعید می دانم فردی ملتزم به قانون اساسی باشد  و  وی را رهبر جمهوری اسلامی نداند.که اکر اینگونه باشد دیگر التزامی وجود ندارد.
اما نکته بسیار مهم اینجاست که ایشان رهبر جمهوری اسلامی ایران هستند، نه رهبر انقلاب!
امام راحل، رهبر انقلاب بود که در سال ۶۸ فوت  شدند و  پس از رحلت امام جناب آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی شدند.
متاسفانه برخی از مردم  این موضوع را رعایت نمی کنند  و از ایشان با عنوان رهبر انقلاب یاد می کنند، به همین دلیل  فکر می کنم ایشان باید هرچه زودتر در این مورد به اطرافیان و مردم تذکر لازم را بدهند!
۱ مرداد ۹۵
مسعود مؤیدی 
Telegram.me/khatesevome

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۰۳
Massoud Moayedi


✍️✍️✍️مسعود مویدی


✅  یکی از خبرهایی که در هفته گذشته تیتر یک رسانه ها شد، خبر فوت سرکار خانم مریم میرزاخانی بود!
از زمانی که خبر فوت مریم میرزاخانی را شنیدم، فکر می کنم که چرا چنین موج‌ عظیمی از ایرانیان برای در گذشت مریم میرزاخانی به این اندازه  منقلب و متاثر شده اند؟
بی شک هر انسان اخلاق مداری در مواجه با این خبر، بدون در نظر گرفتن جایگاه علمی وی متاثر خواهد شد!

✅ اما مگر مریم میرزاخانی کیست؟
مریم میرزاخانی مادریست نمونه برای فرزندش که در نیمه راه زندگی، او را تنها گذاشت و جوانمرگ شد!
مریم میرزاخانی پروفسوری است با استعداد که بهترین جوایز بزرگ خاص رشته خود را در دنیا دریافت کرده!
 نکته قابل توجه اینگونه متاثر شدن ما مردم است، مردمی که بعضا ممکن بود اگر چنین اتفاق ناگواری برای خانم میرزاخانی نیافتد، اصلا او را نمی شناختیم!
پس تاثر ما بخاطر مریم میرزاخانی زنده با جایگاه ذکر شده نیست!

✅ ایرانی ها، مردمی مرده پرست!
بعد از انتشار خبر فوت مریم میرزاخانی اکثر روشنفکران و مسوولین  در داخل و خارج دست به قلم شده و این خبر را به جامعه جهانی، علی الخصوص ایرانیان تسلیت گفتند. 
همچون همیشه، این بار نیز باید اتفاق ناگواری می افتاد تا جامعه ایرانی از خواب بیدار شده و تازه متوجه گردد چه 
سرمایه ای داشته، و امروز از وجود چه ثروتی محروم گردیده!
جایزه ای که وی در ریاضیات گرفته کم از جایزه نوبل نبوده و هوشی که وی در امر ریاضیات  از آن بهره برده او را در جایگاه یک پروفسور قرار داده است.
حال سوال بسیار مهم از مردم و مسوولین اینست  چرا در زمان حیات وی، به این اندازه که امروز از وی یاد می کنند، یاد نکرده است؟
چرا دیروز برایش سمینار و بزرگداشت، ارایه تابعیت ایرانی تا نام نهادن اسم وی بر یک میدان و خیابان  پیشنهاد نگردیده؟
البته او اولین قربانی فرهنگ مرده پرستی ما مردم  نبوده و قطعا آخری هم نیست.
و تا زمانی که من مردم تصمیم نگیریم که در زنده بودن افراد قدرشان را  ارج نهیم، این قصه پر غصه با ماست.
💢قصه مرده پرستی ما مردم قدر نشناس.💢
۲ مرداد ۹۶ 
مسعود مؤیدی
https://t.me/Khatesevome/2269

@khatesevome

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۵۸
Massoud Moayedi


💢۵ پیشنهاد به روحانی تا 1400

 

______________

✍️ مسعود مویدی

قبل از انتخابات، به عناوین مختلف فعالان سیاسی به روحانی پیام دادند که در عرصه انتخابات ۹۶ ورود نکن و قهرمان شو!
اما، روحانی در عرصه انتخابات ورود کرد و اتفاقا شمع و گل و پروانه دست به دست هم دادند تا روحانی معادلات بازی را در آخرین روزها تغییر دهد و با جلب بالاترین میزان رای برای دومین بار راهی پاستور گردد!
تاریخ در دوران ۸ ساله روسای جمهور بعد از انقلاب گواه از آن دارد که تا امروز بجز رهبری، هیچ رییس جمهوری عاقبت بخیر نشده که در جای خود قابل بررسی و تامل است. و با توجه به سابقه روسای جمهور سابق ۵ پیشنهاد به روحانی را ضروری می دانم که دست کم، روحانی به رای اعتماد مردم لبیک گفته باشد.

۱: وعده رفع حصر 
بزرگترین مشکل ما در عرصه جمهوریت نظام، برخورد احساسی در زمان انتخابات و پیگیر نشدن مطالباتی که قبل از انتخابات، رییس جمهور وعده آن را به مردم داده، است. از جمله وعده هایی که روحانی در این دوره و در کمپین های تبلیغاتی خود، وعده اش را به مردم داد، رفع حصر در ۲۹ اردیبهشت پای صندوق رای بود!
ظاهرا فراموش کردیم که روحانی ۴ سال قبل هم این وعده را به مردم داده بود. به هر روی در این دوره هم وعده قبلی را تکرار کرد و امروز یکی از مهمترین مطالباتی که در میان آحاد مردم وجود دارد، رفع حصر از سران جنبش سبز است. این که شورای عالی امنیت ملی، قوه قضائیه یا رهبری دستور حصر را داده باشد، روحانی وعده رفع آنرا داده و امید است دستکم هرماه در مقابل دوربین رسانه حاضر و گزارشی از آخرین وضعیت  حصر و محصورین  تا محقق شدن رفع حصر را به مردم بدهد!

۲: پالایش و جابجایی وزرا در کابینه:
کابینه اول روحانی بسیار پرحاشیه و مسن بود. در آن روز اینگونه وزرا پرحاشیه در کابینه توجیه می شد که نیاز به افراد با تجربه در حوزه های مختلف وجود دارد تا ویرانه ای که از احمدی‌نژاد به ارث برده بودند را به حالت اول خود بازگردانند.
هرچند که در طول ۴ سال اعمالی از روحانی سر زد که هیچ جای توجیهی نداشت( رونمایی از منشور حقوق شهروندی با پورمحمدی)، یا وعده هایی همچون جابجایی برخی وزرا بعد از انتخابات مجلس که محقق نشد، اما در این دوره، با شعار می بخشیم، ولی فراموش نمی کنیم، مشتاقانه کابینه تازه را به نظاره نشسته ایم تا ببینیم چگونه این پالایش صورت می گیرد.

۳: اقتصادی:
روحانی در برخورد با مفاسد اقتصادی، تعیین تکلیف موسسات مالی و بانک های کوچک همچون مدل آمریکا (سال ۲۰۰۸ در امریکا موسسات مالی کوچک تعطیل شد و با این کار ۸۵۰ میلیارد دلار به بانک های بزرگ امریکا یاری شد)، بررسی وضعیت سازمان ها و شرکتهای خصولتی( در اختیار دولت قرار گرفتن برای تعیین تکلیف وضعیت آنها)، تقویت صنایع خودروسازی و پتروشیمی به جای خام فروشی،
وضعیت قیمت واقعی دلار و انتخاب بهترین روش در بالا رفتن شیب قیمت(  بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران قیمت واقعی دلار را از ۵۸۰۰ تا ۷۲۰۰ برای سال ۹۶ تخمین زده اند و جملگی معتقد هستند که این بالانس قیمت دلار از طریق تزریق صندوق ذخیره ارزی انجام شده. حال روحانی برای مدیریت این وضیعت راهی دشوار در پیش روی دارد که هرچه زودتر و علیرغم نارضایتی اولیه باید به ان ورود کند) و انتخاب روشی درست برای یارانه ها و هدفمند کردن آنها در جایگاه حقیقی، باید بسیار جدی و بی پروا ورود کند!

۴: فرهنگ 
۴ سال اول دولت روحانی، ۴ سالی بود که چون تمامی تخم مرغ ها در سبد سیاست خارجی ریخته شده بود، اهالی فرهنگ و هنر کاملا غریب ماندند. همان کسانی که علیرغم تمام بدعهدی ها و محقق نشدن وعده هایی که وزرای فرهنگی روحانی قولش را داده بودند، تمام قد در این دوره پشت روحانی ایستادند. وعده هایی همچون برداشته شدن ممیزی در عرصه فرهنگ که نه تنها محقق نشد بلکه هر روز تنگ تر از گذشته شد، مطبوعات که تفاوت چندانی با دوره های گذشته نکرد، لغو مجوز  برگزاری کنسرت و سکوت معنادار وزیر وقت و موارد دیگری که همیشه رقبای روحانی معتقد بودند  وی در این بخش بسیار ضعیف عمل کرده است. این بخش یعنی فرهنگ بسیار برایشان مبارک و میمون بود زیرا که معتقد بودند روحانی در دور بعدی از اهالی فرهنگ و هنر نمی تواند ارای لازم را کسب کند. اما اهالی فرهنگ بار دیگر از روحانی حمایت کردند و حالا نوبتی هم باشد نوبت روحانی‌ست تا برادری خود را ثابت کند!

۵: سیاست خارجه و برجام
تمام هم و غم روحانی در ۴ سال اول دولت، رسیدن به برجام بود، اما در کازار انتخابات مشخص شد که  پیمان با ۵+۱ نقاط مبهمی دارد که امروز روحانی باید پاسخگوی آن باشد. شبهاتی که از ماهها و بلکه سالهای گذشته، دلواپسان تمام وقت خود را صرف ان کردند تا ثابت کنند که تیم مذاکره کننده، نه تنها به توافق مشترک با شعار برد برد نرسیده است بلکه خیانتکار هم هست.
کیفرخواست برایش صادر کردند تا جایی که به مردم توصیه میشد اگر به روحانی رای ندهید، ظریف و ظریفیان را دادگاهی خواهند کرد. خدا را شکر که رقبا هرچه کردند به نفع روحانی تمام شد، اما شبهات نیز به قوت خود باقی ماند و روحانی باید هم رفع شبهه کند و هم برجام ۲ و ۳ و ۴ را در صدر کارهای خود قرار دهد. 
شاید یکی از مهمترین تصمیماتی که در دولت دوم روحانی باید در صدر امور سیاست خارجه قرار گیرد، جنگ در سوریه است.
همراهی با ائتلاف جهانی بر علیه داعش و یا همراه با داعش در مقابل ائتلاف جهانی، تصمیمی بسیار مهم و حیاتی ست که اتفاقا در جنگ عراق و افغانستان همراهی با ائتلاف جهانی را تجربه کرده و نتیجه آنرا دیده ایم و  قطعا لازم است این‌بار نیز تصمیمی عقلانی و با درایت اتخاذ کنیم!

یک توصیه :
آقای روحانی حدودا ۷۰٪ قانون اساسی یا تعطیل است و یا معطل. لطفا به جای رونمایی از منشور حقوق شهروندی به تحقق کامل مفاد قانون اساسی فکر کنید!
اصل ۲۷ قانون اساسی یکی از اصولی ست که تعطیل شده و امیدوارم روحانی گامی مهم در جهت جمهوریت نظام بردارد!

بدون شک اگر روحانی این ۵ مورد را از همان روزهای نخست و بطور کاملا ملموس برای مردم آغاز کند می تواند بعد از پایان دوره ۸ ساله خود، قهرمان ملی شود! البته در صورتی که در بالاترین جایگاه حاکمیتی اتفاق خاصی نیافتد هرچند در هر دو حالت انجام موارد فوق به نفع روحانیست!

مسعود مویدی
16 خرداد 96

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۲۲
Massoud Moayedi


برای عبدالرضاخان داوری

 

✍️✍️✍️ مسعود مویدی

_______________________________

گاهی فکر می کنم عجب دنیای غریبی است، دنیای سیاست!
عبدالرضا داوری، همبازی ما در ایام تعطیلات تابستان و درس خوان ترین بچه محل دیروز، امروز در جبهه سیاسی مقابل من ایستاده. 
خدا پدرش را رحمت کند، از بزرگان محل بود و مورد اطمینان همه همسایگان!
عبدالرضا داوری امروز،  برای من همان رضا داوری دیروز است، همان رضا داوری که حتی در بین فوتبال هم از پرداختن به مباحث علوم انسانی دست بردار نبود و گاها حوصله همه را سر می برد!
این دوست و هم بازی دیروز، که امروز به دلیل مطالبی از دیگران به زندان افتاده را آزاد کنید.
جای اندیشه در بند اسارت و چهاردیواری زندان نیست، زیرا که اندیشه زندان شدنی نیست. اندیشه را با اندیشه پاسخ باید داد. از بد حادثه، هم بازی دیروز من به خاطر مطالب دیگران به حبس افتاده!
تمام کسانی که تا امروز حبس و زندان اندیشه را تجربه کرده‌اند نباید سکوت کنند، زیرا آنها از همه بهتر می دانند جای اندیشه مخالف کجاست!
به امید آزادی  اندیشه 

13 خرداد96

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۷
Massoud Moayedi


تاجرنیای‌ ایرانی یا مسلمی افغانی
.

.....................................

بررسی هویت یکی از اعضا شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان و عضو ارشد اتحاد ملت و انجمن اسلامی پزشکان ایران 
علی تاجرنیا (مسلمی)
و لزوم اخراج وی از جبهه اصلاحات و در اختیار مقامات قضایی قرار دادننش 

....................................

چندی قبل و بر اساس یک وظیفه از رهبر محترم جریان  اصلاح طلبی گلایه ای داشتم و جایگاه و میزان مسوولیت پذیری وی را یادآور شدم.
امروز جایگاه سید خندان، جایگاهیست که براحتی معادلات بازی را تغییر می دهد و مردم بدون هیچ شناخت و معرفتی نسبت به یک شخص و براساس عهد و پیمان، به فرمان رهبر خود لبیک می گویند و خواسته او را اجابت می کنند!
جریان و گفتمان اصلاح طلبی ۲۰ سال پیش و برای اولین بار در تاریخ انقلاب عرض اندام کرد! دو سال بعد و در سال ۷۸، جوانی افغانی به ناگاه در میان مردم ظهور کرد. این جوان به دلیل یک مشکل بزرگ همواره در خدمت نیروهای امنیتی بوده و متاسفانه شواهد و قرائن هم حکایت از آن است که کماکان در حال همکاری هست!
سال ۷۸ این جوان ۲۹ سال داشت و براساس توافقی پشت پرده به ناگه ۳۰ ساله شد و اقبال ورود به مجلس ششم را کسب کرد!

شاید رفتار تفرعنی و بعضا دوگانه وی حکایت از عدم رضایت از حال دیروز و امروزش است. حالی که بر وی تحمیل گردیده و می گردد و شاید دل نگران نام و جایگاهی است که امروز به ناحق مالکش شده!
در جریان انتخابات این دوره از شورای شهر، سایت آمدنیوز مدعی شد یکی از ژنرال های اصلاحات، هویت امروز وی جعلی ست و در اصل نام یک مرده را یدک می کشدو باقی داستان که در امدنیوز(https://t.me/Amadnews/21560).
تا امروز علی مسلمی، شیخ زاده و یا تاجرنیا این ادعا را تکذیب نکرده و بی شک نخواهد کرد و نکته جالب تر اینکه ظاهرا جعلیات و منحرفات با وی عجین شده، به نحوی که به کوچکترین موضوعی عکس العمل تند و بی منطق نشان می دهد.
  تخلف جدید وی بعد از:
-جعل هویت حقیقی خود از افغانی به ایرانی
-خرید شناسنامه یک مرده
 -دست بردن در شناسنامه و بزرگ کردن سن از ۲۹ به ۳۰ سالگی برای انتخابات مجلس ششم
-روایت دروغ از شب انتخابات ۸۸ و سرخود خواندن مصاحبه میرحسین و اعلام پیروزی
و چندین و چند تخلف بارز که به واسطه همکاری با سیستم های امنیتی موازی مجوزش را پیدا کرده،
عنوان کردن دروغ بزرگی است که از سید خندانمان خرج کرده و آبروی او را وسط کشیده!
داستان چیست؟
پس از اعلام نتایج اولیه تایید شدگان شورای شهر، حضور دو تن از ژنرال های اصلاح طلبی، در میان باقی ژنرال ها سر و صدای خاص خود را داشت. عبدالله مومنی که از روز اول در فضای مجازی و با ایجاد کمپین های حمایتی سروصدای برپا کرد تا از کسانی  که صد راهش به حساب می آمدند، عبور کند و اینگونه قدرت نمایی کند!
و از طرف دیگر، علی مسلمی (تاجرنیا) چون اطمینان خاطر داشت که نامش در لیست  امید خواهد بود و چون فردی پرحاشیه بود، سکوت پیشه کرد  تا کسی معترض نشود و به راحتی وارد شورای شهر تهران شود!
اتفاق اول را آمدنیوز کلید زد و پرده از هویت اصلی تاجرنیا برداشت و در یک چشم بر هم زدن تاجرنیا،دوباره مسلمی شد.
اتفاق بعدی رد صلاحیت ۱۳۰ نفر از تایید شدگان قبلی بود که از بد حادثه  تاجرنیا و مومنی هم جزو آنها بودند!
و متاسفانه این دو، علیرغم توصیه مطهری به سعه صدر به این دو و اینکه پیگیر کار مومنی است و خبری شدن آن، هر دو نفر مدعی شدند که انصراف داده اند!

 تاجرنیا و مومنی درباره ردصلاحیت شدنشان  نه تنها مطلبی عنوان نکردند، بلکه مدعی شدند که در راستای گفتمان اصلاح طلبی انصراف داده اند.
ملاقات باخاتمی و انتشار عکسی که آنها در دوطرف خاتمی نشسته بودند اینگونه القا می کرد خاتمی آنها را فراخوانده تا از این حرکت اصلاح طلبانه آنان  که ایثار و فداکاری در آن موج می زد تقدیر و تشکر کرده است!
شاید نیم نگاهی به مشاغل شهرداری از شهردارد شدن تا ۵۰۰۰ شغل در شهرداری با حقوق های بالا دوخته اند.
اما، حضور فردی همچون تاجرنیا که ادعای اصلاح طلبی دارد ولی اصول اخلاقی ندارد و چون اصول ندارد، مصلح نیز نخواهد بود از بدترین شاخص های این جریان است و اگر هم  چنین مشاغلی به وی سپرده شود،بی آبرویی صدهابار بدتر از فیش های نجومی ببار خواهد آورد زیرا که او شخصی ست که به هویتش رحم نکرده، و چون هویتش جعلی ست، به خود نیز رحم نمی کند!
دست آخر: برای علی مسلمی، شیخ زاده یا  تاجرنیا!
که
۲۹ ساله بود و یک شبه ۳۰ ساله شد تا مجوز حضور در مجلس را پیدا کند!
رد صلاحیت شد و اینگونه نشان داد که انصراف داده!
و او که نام خانوادگی یک مرده را یدک می کشد و چون به هویت اصلی خود وفا نکرده بعید می دانم به هویت جعلی خود نیز وفا کند، بهترین کمک اخراج وی  از جبهه اصلاحات است!
و از طرفی برای شورای سیاستگذاری که تاجرنیا و امثالهم عضوی از آن هستند حکمی جز انحلال وجود ندارد!

1 اردیبهشت 96

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۱۴
Massoud Moayedi


رای بالای ۲۰ میلیون احمدی نژاد و رای بالای ۲۰ میلیون روحانی!

 

این کجا و آن کجا!

---------------------------------
✍️✍️✍️ مسعود مویدی

👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
دو رییس جمهور جمهوری اسلامی در دومین دور از انتخابات  زمان خود که رای بالای ۲۰ میلیون کسب کردند.
(با این فرض که در سال ۸۸ آرا احمدی نژاد درست باشد).
طرفداران احمدی نژاد و روحانی بعد از انتخاب مجدد کاندیدای محبوب خود و بعد از اعلام  نتایج  به خیابان آمدند تا به پای کوبی و شادی بپردازند.
با این تفاوت که طرفداران احمدی نژاد نتوانستند حتی میدان ولیعصر در تهران را پر کنند و  طرفداران روحانی در ایران و کل دنیا به جشن و پایکوبی پرداختند!
مضاف بر اینکه احمدی نژاد به جمع طرفداران خود آمد!
طرفداران اولی  یک میدان تقریبا متوسط را هم نتوانست پر کند و جشن و پایکوبی  طرفداران  دومی تا چند روز  در صدر اخبار بودند.
اینجاست که باید گفت:
اگر فرض کنیم آرا احمدی نژاد درست بود و هر دو بالای ۲۰ میلیون رای آوردند، این کجا و آن کجا!

3 خرداد 96

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۵
Massoud Moayedi
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۱۰:۰۱
Massoud Moayedi

‍ ‎💢بیچاره راستگو که درغگو شد💢

 

 

شورای شهر

 

 

 

‎بی شک تجربه الهه راستگو، یکی از مهمترین شاخص هایی است که ما را در گردآوری میثاق نامه برای اعضا شورای شهر این دوره ترغیب   می کند.
‎اما سوال اینجاست که آیا در شورای شهر چنین تجربیاتی دیگر اتفاق نیافتاد؟

‎”افتاد، آنهم از روز اول”

‎💢شهردار شدن قالیباف برای بار سوم💢
‎یعنی اساسا حضرات در خواب خرگوشی بودند، خبر. نداشتند که این سومین بار. است که قالیباف بنا دارد. شهردار شود و. بدتر. از. آن اینکه بعد. از رای  آوردن قالیباف هم با یک مصوبه قانون را دور زدند.  

‎💢باز هم چمران در جایگاه رییس💢
‎تجربه شورای دوم و سوم کم نبود، باز هم چمران و باز هم تکیه بر کرسی ریاست آنهم در. شورایی که بزرگان اصلاحات حضور داشتند.

‎💢املاک نجومی💢
‎سکوت حضرات در بررسی املاک نجومی کم نبود، داستان پالیزدار تکرار شد و مدیرمسوول سایت معماری نیوز هم زندانی شد.

‎💢ثروت اندوزی از راه حلال، حرام است💢
‎این جمله عین مطلبی است که ژنرال شهردار دوسال قبل بدان اشاره کرد. در همان روزها هم ۱۰۰۰ میلیارد به خیریه خانوادگی خود کمک کرد و حضرات کماکان سکوت اختیار کردند.

‎💢پلاسکو💢
‎بررسی حادثه پلاسکو و عدم استیضاح ژنرال شهردار هم دیگر....
‎خون شهدا پلاسکو هم باعث نشد که بزرگان اصلاحات حاضر در شورا،  از ژنرال  شهردار سوال کنند.

‎💢حافظی نیامد💢
‎تنها صدای شورای شهر چهارم تهران، علی رغم درخواست مکرر دوستان، عطای شورا را به لقایش بخشید. زیرا که حافظی تنها فرد پیگیر در شورا بود.

‎💢خیانت نکنید💢
‎اگر شورای شهر برای آقایان مزه کرده و باز هم آمده اند تا قالیبافی دیگر به ما تحمیل کنند، این تکلیفی است برای مصلحین حقیقی که باید حضور آنها را مغتنم شمرده و انها را در دادگاه افکار عمومی به چالش کشیده و محاکمه کنند. شاید اینکونه رضایت دهند و میدان را برای افراد محق دیگر خالی نمایند.

مسعود مویدی 
عضو جبهه آزادی و مسوول کمیته اجرایی سرای قلم

96/1/5

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۶ ، ۰۹:۵۲
Massoud Moayedi


مهدی خزعلی نفس می کشد. مورد حمله واقع می شود!image

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۳۸
Massoud Moayedi


‍ ( این هم کاندیدای لیست امید قم! به توصیه حضرات مدعی اصلاح طلبی!
یکی از افتخارات دکتر علی شکوری راد در انتخابات هفتم اسفند ۹۴ قرار دادن لاریجانی در لیست امید قم بود.

۸ دی ماه ۹۵
علی لاریجانی(رییس مجلس):
قیام ملت در ۹ دی را قدر می نهیم و گرامی می داریم.
ملت رشید ای ایران پس از ماه ها کشمکش سیاسی داخلی و فتنه گری های گوناگون، مخصوصا پس از اقدامات سخیف و شنیع روز عاشورا ی آن سال، با حضور خود تیغی بر ناراستی ها و ظلم بر انقلاب کشید.
..........
متن بالا بخشی از فرمایشات، لاریجانی شما، در ۸ دی امسال در مجلس بود.
جناب دکتر شکوری راد ای کاش کمی برای آن روزها  و ظلمی که بر مردم وارد شد، احترام می گذاشتید.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۳۵
Massoud Moayedi

[جناب آقای جواد امام
دفاع شما از شوهر خاله همسرتان (عرب سرخی) را خواندم!
موارد ذیل لازم به تذکر است:
1- هیچ کس نگفته است که عرب سرخی فرحبخش را تازیانه و مشت و لگد زده است، آدرس عوضی دادن برای رد گم کردن موضوع است، سال هاست که همه جا می گویند که عرب سرخی جناب علیخانی را شلاق زده است، دهها لینک خبری از سالها پیش موجود است. این مسئله هم ربطی به دکتر خزعلی نداشت، مدعی عرب سرخی اصحاب سینما هستند!
2-  در مورد عدم ارتباط دکتر خزعلی با سعید امامی و تهیه کنندگان هویت نیز از سال 76 تا کنون بیش از صد مقاله و مصاحبه از دکتر خزعلی هست و مستندات در اینترنت بقدر کافی وجود دارد، این شبهه نیز مغرضانه توسط شوهر خاله همسر شما منتشر شد، در حالی که همه می دانند در تهیه هویت دکتر خزعلی هیچ نقشی ندارد! این هم یک بداخلاقی دیگر از فرصت طلبانی که در اصلاحات نفوذ کرده اند!
3- دکتر خزعلی نقدی سازنده از دولت روحانی داشته و دارد و شما که نقد را برنمی تابید، مخالف "آزادی نقد و بیان " هستید.
4- دکتر خزعلی به گذشته بسیاری از منفعت طلبان نفوذی در اصلاحات نقد دارند و این را نشانه " آزادی اندیشه، بیان و نقد " می دانند، شما که هنوز قدرت ندارید، با اولین نقد سیل تهمت و افترا را نثار منتقد می کنید، اگر قدرت داشته باشید، چه خواهید کرد؟!
5- دکتر خزعلی هم بسیجی خیبر است و در دفاع از این مرز و بوم آماج ترکش ها شده است و حق دارد کسانی را که با بالا رفتن از دیوار سفارت موجب جنگ شدند - و امروز خود راپدرخوانده اصلاحات می دانند - نقد کند!   او در انقلاب و جنگ و جنبش سبز بیش از همه شما هزینه داده است و متاسفانه از برخی مدعیان اصلاحات ضربه خورده است!  اگر دردهایش را از درون زندان بر لب جاری کند، مردم به روی برخی اصلاح طلبان خدو خواهند انداخت!
 دردهایش را ما در خلوت سرای قلم شنیده ایم، اما هنوز در رسانه ها بر زبان جاری نکرده است!  بگذارید حرمت ها حفظ شود، سینه او پر از درد است و از زخم خنجر کین برادر بر پشتش می سوزد و می نالد!
وای به روزی که این زخم سرباز کند و مردمان این دمل چرکین را ببینند!
6- در خاتمه با توجه به این که شما اسپانسر مالی بخشی از اصلاح طلبان هستید و به برکت پول و سفره پهنتان جایگاه رفیعی در بین اصلاح طلبان دارید، تقاضا دارد برای  گسترده ماندن سفره اصلاحات، سعی فرمایید این تندی ها به بسیجی خیبر کمتر شود، چرا که با شناختی که من از دکتر خزعلی دارم، در برابر فشار خم نمی شود و محکم تر می ایستد!  و اگر بنا بود فشار شما او را نرم کند، فشار انفرادی و اعتصاب غذا و 12 پرونده محکومیت او را نرم می کرد(مثل دوستان مدعی اصلاحات شما که مصاحبه های کذایی کردند!)
ما تا آخر در کنار بسیجی خیبر و زندانی مقاوم جنبش سبز - که هرگز دست از اصلاح و مبارزه با فساد بر نداشت – خواهیم ایستاد.
مسعود مویدی
مسئول کمیته اجرایی سرای قلم


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۲۰:۱۲
Massoud Moayedi

[Forwarded from اتچ بات]
‍ (https://attach.fahares.com/4vSIEdzM9jwzLKXqnC+gRg==) جناب آقای جواد امام
دفاع شما از شوهر خاله همسرتان (عرب سرخی) را خواندم!
موارد ذیل لازم به تذکر است:
1- هیچ کس نگفته است که عرب سرخی فرحبخش را تازیانه و مشت و لگد زده است، آدرس عوضی دادن برای رد گم کردن موضوع است، سال هاست که همه جا می گویند که عرب سرخی جناب علیخانی را شلاق زده است، دهها لینک خبری از سالها پیش موجود است. این مسئله هم ربطی به دکتر خزعلی نداشت، مدعی عرب سرخی اصحاب سینما هستند!
2-  در مورد عدم ارتباط دکتر خزعلی با سعید امامی و تهیه کنندگان هویت نیز از سال 76 تا کنون بیش از صد مقاله و مصاحبه از دکتر خزعلی هست و مستندات در اینترنت بقدر کافی وجود دارد، این شبهه نیز مغرضانه توسط شوهر خاله همسر شما منتشر شد، در حالی که همه می دانند در تهیه هویت دکتر خزعلی هیچ نقشی ندارد! این هم یک بداخلاقی دیگر از فرصت طلبانی که در اصلاحات نفوذ کرده اند!
3- دکتر خزعلی نقدی سازنده از دولت روحانی داشته و دارد و شما که نقد را برنمی تابید، مخالف "آزادی نقد و بیان " هستید.
4- دکتر خزعلی به گذشته بسیاری از منفعت طلبان نفوذی در اصلاحات نقد دارند و این را نشانه " آزادی اندیشه، بیان و نقد " می دانند، شما که هنوز قدرت ندارید، با اولین نقد سیل تهمت و افترا را نثار منتقد می کنید، اگر قدرت داشته باشید، چه خواهید کرد؟!
5- دکتر خزعلی هم بسیجی خیبر است و در دفاع از این مرز و بوم آماج ترکش ها شده است و حق دارد کسانی را که با بالا رفتن از دیوار سفارت موجب جنگ شدند - و امروز خود راپدرخوانده اصلاحات می دانند - نقد کند!   او در انقلاب و جنگ و جنبش سبز بیش از همه شما هزینه داده است و متاسفانه از برخی مدعیان اصلاحات ضربه خورده است!  اگر دردهایش را از درون زندان بر لب جاری کند، مردم به روی برخی اصلاح طلبان خدو خواهند انداخت!
 دردهایش را ما در خلوت سرای قلم شنیده ایم، اما هنوز در رسانه ها بر زبان جاری نکرده است!  بگذارید حرمت ها حفظ شود، سینه او پر از درد است و از زخم خنجر کین برادر بر پشتش می سوزد و می نالد!
وای به روزی که این زخم سرباز کند و مردمان این دمل چرکین را ببینند!
6- در خاتمه با توجه به این که شما اسپانسر مالی بخشی از اصلاح طلبان هستید و به برکت پول و سفره پهنتان جایگاه رفیعی در بین اصلاح طلبان دارید، تقاضا دارد برای  گسترده ماندن سفره اصلاحات، سعی فرمایید این تندی ها به بسیجی خیبر کمتر شود، چرا که با شناختی که من از دکتر خزعلی دارم، در برابر فشار خم نمی شود و محکم تر می ایستد!  و اگر بنا بود فشار شما او را نرم کند، فشار انفرادی و اعتصاب غذا و 12 پرونده محکومیت او را نرم می کرد(مثل دوستان مدعی اصلاحات شما که مصاحبه های کذایی کردند!)
مسعود مویدی
مسئول کمیته اجرایی سرای قلم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۲۷
Massoud Moayedi

[Forwarded from سرای قلم]
" عرب سرخی،شکنجه گر اوین و تازیانه به دست ارشاد"
استاد عزیز و بزرگوار جناب آقای دکتر مهدی خزعلی
ضمن عرض سلام و تهیّت خدمت حضرتعالی و آرزوی بهترین ها برای شما، پیرو اتفاقاتی که در روزهای اخیر افتاده و حمله ناجوانمردانه شکوری راد و عرب سرخی به شما، با توجه به ارادت حقیر به شما، لازم می دانم نکاتی را خدمت حضرتعالی  یادآور شوم
همانگونه که مستحضرید، بعد از اعلام کاندیداتوری شما برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ و تدوین میثاق نامه برای اخذ تعهد از رییس جمهور منتخب در سال ۹۶، انتظار حمله از سمت جناح حاکم و برخی از حضرات فرصت طلب که تنها و تنها نامی از اصلاح طلبی را با خود یدک می کشیدند در جبهه اصلاحات به دنبال جلب منافع فردی اند وجود داشت.
استباط من در مورد انتشار مقدمه کتاب هویت به قلم جنابعالی حرکتی مشترک از طرف جناح حاکم و منفعت طلبان نفوذی در اصلاح طلب می باشد تا بتوانند به حرکت خود ادامه دهند و بدون هیچ دغدغه ای ۴سال دیگر هم دست در دست هم میهن خویش را کنند آباد!
استاد عزیز؛ در بررسی عملکرد برخی از آقایان که امروز داعیه اصلاح طلبی دارند همان بس که حضرات انحصار و خودکامگی در جبهه اصلاحات را به حد اعلای خود رسانده اند. اگر امروز جناح حاکم در مسند قدرت، برخی حضرات مدعی اصلاح طلبی را به بهانه منافع ملی و دینی رد صلاحیت می کند، آقایان اصلاح طلب هنوز به قدرت نرسیده و بر اساس منافع شخصی دوستان خود را رد صلاحیت می کنند!
قدرت اقایان در دهه ۶۰ هنوز فراموش نشده و بر کسی پوشیده نیست
 هنوز آوای نطق دوستان از تربیون مجلس که فریاد می زدند پول داریم، سلاح داریم، جوان داریم، بسیجی داریم و در نتیجه می بایست به جنگ با امریکا برویم، گوشمان را نوازش می دهد.
هنوز فراموش نکرده ایم که در داستان اعتراض حضرات به رد  صلاحیتشان در مجلس ششم، آقایان آرزو می کردند اتفاقی نیافتد و تایید صلاحیت نشوند.
نکته جالب اینکه اگر دوستان ملی، مذهبی در دولت موقت،  احساس کردند در قوه اجرایی نمی توانند مفید باشند وارد قوه مقننه شدند، حضرات با در دست داشتن دو قوه اجرایی و مقننه اصرار به خروج از حاکمیت داشتند و بعد از اینکه مجلس هفتم و شورای دوم را از دست دادند تا همین امروز به پستی همچون بخشداری هم راضی هستند.
هنوز فراموش نکرده ایم،  زیرا که هر روز چوب عملکرد آقایان در مجلس ششم و دقیقا زمانی که زلزله بم را با خاک یکسان کرده بود و آقایان مدعی بودند که با وجود ترین و بهترین نیروهای انقلابی هستند، اما از بم خبری نداشتند و این غفلتشان را جناح حاکم هنوز بر سر ما می کوبند.
استاد عزیز؛   اصلا و ابدا قصد ندارم به واسطه عملکرد دیروز کسی، امروزش را زیر سوال ببرم اما نکته ای چند روز قبل ذهن مرا به خود مشغول کرد.
خاطرتان هست در پاسخ عزیزی به نام کوشا در ارتباط با گذشته آقای عرب سرخی  اشاره به تندروی او در دوران حراست وزارت ارشاد و شلاق به دست شدنش داشتید.
وقتی مطلب منتشر شد، جناب عرب سرخی در پاسخ به این مطلب به ارسال استیکر خنده 😂 بسنده کرد!!!  گویی می خواهد با این خنده منکر جنایت دهه شصت خود شود!😂
 اینجا ست که باید از جناب عرب سرخی سوال کرد که حضرت آقا مگر شما نبودید که در مقابل آقایان انوار و بهشتی  به آقای علی خانی شلاق زدید. شما که از اوین شلاقتان را به وزارت ارشاد اسلامی می آورید و هنرمندان را تازیانه می زنید،چگونه منکر اعمال خود در دهه شصت می شوید؟!
جناب آقای خزعلی بزرگوار به شلاق در وزارت ارشاد بسنده نکنید، رد پای عرب سرخی را در اتاق های بازجویی اوین در دهه  شصت می توانید پیدا کنید. او که با افتخار از شکنجه سعادتی سخن می گوید و بخود می بالد که او توانسته است زیر شکنجه وی را وادار به اقرار کند و سپس اعدام، چه می گوید؟!
استاد عزیز؛ با توجه به شناختی که از روحیات شما دارم، سوالی برایم پیش آمده.   چرا با کسی که منکر عملکرد خود در بازه ای از زمان گذشته است وارد چالش می شوید؟
بزرگوار همان گونه که بسیاری از دوستان از جنابعالی درخواست کردند که شخصا وارد این مسله نشوید، من نیز عاجزانه از شما درخواست می کنم تا وارد این بازی ها نشوید و به کار اساسی خود بپردازید.
جناب دکتر خزعلی عزیز بی تعارف بگویم در شان شما نیست با کسانی که حتی بازیگر محبوب مردم را برنمی تابد و او را زیر تازیانه می گیرد و ممنوع التصویر می کند  وارد بحث شوید.
ارادتمند شما
مسعود مویدی
@sarayeghalam
لینک روایت شلاق خوردن جمشید هاشم پور
http://www.dolatebahar.com/view/259687/%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%85%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D8%AE-%D8%AC%D9%85%D8%B4%DB%8C%D8%AF-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85-%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D9%81%DB%8C%D8%B6-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D8%B1%D8%A8-%D8%B3%D8%B1%D8%AE%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%A

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۹:۱۲
Massoud Moayedi

[Forwarded from سرای قلم]
جناب آقای عرب سرخی؛
 سلام علیکم
جنابعالی امروز مطلبی از کانال تهران تایمز (کانال نزدیک به دکتر شکوری راد) در گروه جبهه اصلاحات طلبان فرستادید و در پاسخ به یکی از اعزه گروه فرمودید که مطلب مربوط به آن کانال است و جنابعالی تنها و تنها رسالت ارسال آن در گروههای تلگرامی را دارید.
 بزرگوار، انتظار ندارید که باور کنیم تمامی این موارد اتفاقی است و شما نیز پیرو رسالت ارسال مطالب، این را نیز ارسال کرده اید.
اما چند سوال:
۱: موضع  حضرتعالی و همفکران شمادر جبهه مشارکت در قبال انتخابات ۹۲ از اول چه بود؟ (تحریم👉)
۲: ریاست جمهوری آقای روحانی حاصل کدام فرایند بود؟
مگر غیر این است که بعد از رد صلاحیتی آقای هاشمی، دوستان با اجماع بر نام روحانی، ایشان را از ته لیست به صدر آورده تا در نهایت بر صندلی قدرت جلوس کرد.
حضرت آقا، شک ندارم که میدانی اما چند نکته را یادآوری می کنم.
امروز شما داعیه حمایت بی چون و چرا از دولتی را دارید که اولا منکر وجود شخص شما برخی از اعضا خانواده محترم شما و بسیاری از همفکران شما است.(انکار روحانی مبنی بر وجود زندانی سیاسی در کشور).
درثانی اگر نبودند امثال مهدی خزعلی که شهر به شهر دوره بیافتند و بزرگان را ترغیب به حضور در انتخابات کنند، روحانی کجا بود!!!
۲: می گویند حقیقت تلخ است.
در یک ملاقاتی که چند وقت قبل با آقای تاجزاده داشتیم، بعد از شنیدن خاطرات ایشان از انتخابات ۹۲ و اینکه چه شد تا از تحریم انتخابات در آن سال به روحانی رسید و در نهایت به وی رای داد،
دکتر خزعلی، موضوع مطلوب بودن ساز و کار انتخابات را مطرح کرد و اینکه هر کسی که احساس کرد می تواند مفید باشد، باید کاندیدا شود تا در نهایت همه بر یک نام اجماع و ائتلاف کنند، اقای تاجزاده  فرمود که روش عالیست اما ما جنبه ان را نداریم، به یاد سال ۸۴ و دکتر معین افتادم و اینکه با این همه اشتباه بزرگ ، چطور باز هم خود را محق می داند و این بار هم اشتباهی دیگر.
۳: من نمی دانم شخصی که اصول اخلاقی رابرای خود تعریف نکرده چگونه خود را مصلح دانسته و ادعای اصطلاح طلبی دارد.
انگ زدن بسیار آسان است، تمام مشکلاتی که امروز به واسطه آن باعث شده تا همفکران مشارکتی شما به خود این جسارت را داده و با انگ زدن تصمیم به حذف آن بگیرند، در یک جمله خلاصه می شود.
« خسارتی که مشارکت بر سر ملت ما آورد، از خسارتی که سازمان مجاهدین خلق بر سر این ملت آورد بیشتر است».
حضرت آقا اگر دوستان شما از این جمله ایشان گله دارند، نیازی  به انگ نیست.
بسم الله تربیون سرای قلم در خدمت شما.
بفرمایید و در باب این موضوع مناظره کنید. اگر بر حق هستید دیگر چرا کارهای غیر اخلاقی می کنید تا من نوعی اگر درصد اندکی هم نسبت به این تحلیل شک داشته باشم، بپذیرم که پر بیراه هم نمی گوید.
آخر از کجایش برایتان بگویم.
✅از اشغال سفارت آمریکا بگویم و اینکه هیچوقت اشغال گران سفارت از عملکرد خود اعلام ندامت و پشیمانی نکردند.
✅از زمانی که عده ای در مجلس صدام را خالدابن ولید نامیدند و بجز صحن مجلس، در دانشگاه تهران  بهزاد نبوی به سخنرانی پرداخت تا در سپاه صدام به مقابله با آمریکا بروند.
✅مجلس ششم و شورای شهر دوم هم که اظهر من الشمس است.
✅چه کسانی  و از کدام طیف اصلاحات بعد از رای دادن آقای خاتمی در دماوند تصمیم به عبور از وی گرفتند و چه هتاکی هایی به وی نکردند!؟
✅جناب عرب سرخی چه کسانی در ستاد میر حسین بر وی جبر کردند تا در انتخابات ۸۸ اعلام پیروزی کند  و حتی از وی  خواستند تا وزارت کشور را تسخیر کند، نکته جالب اینکه بعدها گفتند که میرحسین سرخود دست به چنین کاری زده.
✅بزرگوار خروجی معین تایید صلاحیت شده با حکم حکومتی چه شد؟   کدام یک از عزیزان اصرار به حضور وی داشتند و با اطمینان خبر از رای هفده میلیونی ایشان می دادند!!!؟؟
بزرگوار چند نمونه از اشتباهات دوستان شما در مشارکت را خدمت حضرتعالی یادآوری کردم که بعد از آن از شما مجدد این را بپرسم که آیا  فکر نمی کنید بلایی که مشارکت با خروجی احمدی نژاد بر سر این ملت آوردند کم از بلایی نبود که مجاهدین خلق بر سر ما آوردند.
هنوز زمان آن نرسیده که دوستان اتحاد ملت، مشارکتی های دیروز کمی هم عرصه را بر دیگر دوستانشان باز گذارند و از این استبداد رای دراصلاحات دست بردارند.
امروز دوستان شما در مشارکت قدرت ندارند والا شک نکنید که اگر حاکمیت اندیشه را در زندان می کند، دوستان شما ترور شخصیت می کنند و واویلا به روزی که بر قدرت چنبره بزنند.
مجددا از شما و دیگر عزیزان می خواهم بجای درج مطالبی که تنها و تنها تهمت و کذب محض است، بر سر میز مناظره سرای قلم حاضر شوید و با خلوص نیت اگر اشتباهی هم در گذشته رخ داده بپذیریم، و هیچگاه از اصول  اخلاقی خود عقب گرد نکنیم. زیرا که اصلاحات بدون اصول می شود تهمت و انگ زدن.
مسعود مویدی
مسئول کمیته اجرایی سرای قلم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۵۸
Massoud Moayedi

[Forwarded from سرای قلم]
گزیده ای از سفر به کربلا
۱: ساعت ۲۴ از تهران به سمت همدان به راه افتادیم. بنا بود دوستانی از سرا هم ما را همراهی کنند که متاسفانه نشد!
 به همراه دکتر و آقای حسینی به راه افتادیم.
 از همدان راه به دو قسمت تقسیم می شود، یکی به سمت کرمانشاه و دیگری به سمت سنندج.
مسیر راه ادامه می دهیم تا به گردنه ای ( گردنه صلوات آباد)می رسیم. در پاسخ به سوال دکتر مبنی بر اینکه کجا هستیم می گویم نزدیکی کرمانشاه، و حال انکه در ۵ کیلو متری سنندج بودیم( من چه کردی هستم که سنندج را نمی شناسم).
۲ ساعتی راهمان دور شد.
بعد از عبور از  کامیاران،به مرور به ایستگاههای صلواتی می رسیم که آنرا موکب می نامند(موکب در زبان عربی همان ایستگاههای صلواتی خودمان ست)
این موکب ها هم برای خود حکایت مفصلی دارد!
بعد از کرمانشاه تمامی راهها به سمت مهران بسته است. یکی از مامورین در پاسخ به چگونگی رسیدن به ایلام می گوید: ۳۵ کیلومتر جلوتر راهی وجود دارد، اما به کلام مامور اعتمادی نداریم و طی تماس های مکرر با ایلام ، بالاخره از مسیری که احتمالا منظور ان مامور هم بود، به سمت ایلام به راه می افتیم.
تا ایلام در سه نقطه مسیر را بسته اند و سماجت دکتر و گاه امتناع از دستور مامور مبنی بر برگشت به سمت کرمانشاه، در نهایت به ایلام رسیدیم.
تا ساعت ۲ بامداد که به سمت مرز به راه افتادیم، میهمان دوستان ایلامی دکتر بودیم، و ساعت ۲ بامداد به سمت مهران براه افتادیم.
 صحنه هایی زیبا، که تنها حسین ع می تواند آنرا خلق کند ، حیرت زده ام کرده بود، از خانواده ای که بدون گذرنامه و تنها و تنها به عشق حسین شان به راه افتاده بودند و در مسیر بازگشت با آنها روبرو شدیم، تا جوانی در نقطه صفر مرزی که می گفت حاضر ست ده ها ضربه باتوم بخورد اما اجازه دهند به آن طرف مرز برود، تا مردمی که دور مامور نیروی انتظامی جمع شده بودند و به هر روشی و طریقی متوسل می شدند بلکه بتوانند از مرز عبور کنند، جوانانی که روزها بود در مرز اطراق کرده بودند تا شاید کور سوی امیدی پیدا شود. اینها همان جوان هایی هستند که در استادیوم ها ادبیاتی خاص دارند، خدایا ادبیات استادیومی آن ها را باور کنم یا کلام مرزی شان را؟
 در بهت و حیرت بودم که صدای مامور گارد ویژه در گوشم طنین انداخت «ما با این لباس ها سردمان شده، شما چرا سردتان نیست؟»
حالا کمی کلام دکتر را که می گفت اوباما هم در ضیافت حسین دیگ غذا هم می زند ملموس تر می شد!
در نقطه صفر مرزی مهران، زندگی رنگی دیگر داشت،  براستی تا نبینی نمی توانی درکش کنی، و من در این دنیا غرق که خود را در یک موکب که اصفهانی ها برپایش کرده بودند یافتم. تمامی لحاظ شیرین به کنار، تا اینکه دکتر از بیتی که در محل موکب نقش بسته بود ایرادی گرفت، متولی انجا بدون هیچگونه تکبر و اتفاقا با اصرار از دکتر مدد می خواست تا اگر اشکالی در آن وجود دارد حل کند، میدانم اگر همین اتفاق در تهران ما می افتاد، حداقل یک ناسزا ولو در دل نثار دکتر می شد، اما اینجا...!!
۷: مجددا در مهران و در مسیر بازگشت چرخ دستی نظرم را جلب کرد که در آن از اسباب سفر تا کودکی در کنار مادربزرگ همگی براحتی جاخوش کرده بودند، و وقتی که چرخ دستی را به جلو هدایت می کرد، همه متحیر به آن نگاه می کردند، گویی اولین صحنه است که در این مکان به چشم می خورد و حال آنکه آنجا سرشار از این تصاویر بود.
حدودا از ساعت ۳ تا ۶ بامداد از مهران
تا نقطه صفر مرزی مداوم از این لحظات می دیدم و هر بار صحنه ای زیباتر از قبلی.
در مهران شخصی کتب نهج البلاغه را بساط کرده بود.
هر جلد 10000 تومان؟!!
دکنر از فروشنده پرسید که قیمت را درست می گویی؟!
 و فروشنده در پاسخ به دکتر می گوید که اصلا قیمت مهم نیست، مهم  استقرار هر یک از این کتب در خانه خلق الله است.
تا دلتان بخواهد تابلو هایی از این دست در مسیر دیدم، اما شاهکار این نقاش را در مسیر برگشت با جان و دلم لمس کردم.
در مهران، گاه و بیگاه صحنه هایی دیدم که تنها حسین می تواند نقاش آن باشد، اما در مسیر بازگشت، بعد از کرمانشاه به سمت همدان صحنه ای دیدم که دیگر آرام و قرارم را بهم ریخت!
در یکی از موکب های بین شهری، صفی برای دریافت سهمیه شام برپا بود، جوانی آمد و به بانی موکب گفت که به جای یک نفر سهمیه، به وی سهم دو نفر را بدهند، با این دلیل که بیماری در اتومبیل دارد. مسوول پخش غذا از تحویل دو سهم به وی خودداری کرد و جوان با صدایی بلند گفت که: گمان می کنی تو بانی این موکب هستی. صاحب غذا امام حسین است و تو فقط وظیفه پخش آن را داری و رفت.
دوستان جوانی که غذا را پخش می کرد، بعد از اینکه متوجه مسئله شدند هراسان به دنبال جوان شاکی دویدند که:"ببخشید اشتباه شده "

[Forwarded from سرای قلم]
جوان شاکی رفت و جوانان موکب را گویی دنیا بر سرشان آوار شده!
مات و مبهوت این داستان بودم که دکتر را گم کردم.
دکترکجا بود؟!
دکتر با یک کهنه به دست مشغول پاک کردن میز زائرین بود، گویی عمری در  رستوران کار کرده است. تنها دکتر نبود، خیلی های دیگری نیز بودند که به زعم من در جایگاه دکتر و مهندس بودند و حالا آمده بودند تا خدمتگزار زار حسین ع باشند. اینجا دنیا و کار دنیا تماما برعکس است. براستی که اینجا از زمین به آسمان می بارید.
 بالاخره این سفر به پایان رسید، اما سفری به یک گالری نقاشی که نقاش آن همه را مبهوت خود کرده. از اوباما و گاندی تا یک عالم از ۱۴۰۰ سال قبل تا امروز.

حالا می توانم معنی این جمله
 «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست»
را کمی درک کنم. البته اگر توانستم به حداقلی از درک رسیده باشم.

مسعود مویدی
۴ آذر ۹۵

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۱۸
Massoud Moayedi

[Forwarded from اتچ بات]
‍ (https://attach.fahares.com/Cl9Ebxz23O/EJnQ1ZxAmIQ==) قصه فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به دست آوردن از کشورگشایی بهتر است

رهبری:
در مورد سوریه حرف ما محکم ترین حرف هاست.
ما میگیم ؛ آقا معنی نداره که از کشورهای گوناگون بیان ،دور هم جمع بشن ، راجع به فلان کشور قضاوت کنن که سیستم حکومتیش این باشه.!!!
راهش هم اینست که جنگ در سوریه تمام بشه.
اون وقتی تمام خواهد شد که محیط امنش به وجود انتخابات بشه،
«دیگه از این حرف منطقی تر»

دکتر مهدی خزعلی:
بعد از روی کار آمدن آقای روحانی مذاکراتی شد.آقای سلیمانی هم پذیرفت در سال ۲۰۱۴با انتخابات بشار برود،یعنی صبر کنیم تا آن سال با انتخابات جابجا شود، تا بتوان انتقال قدرت را مدیریت کرد.«خیلی قشنگ هم میشد»
درست است از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ ،سه سال خرابی برای سوریه ببار می آمد،ولی می توانستیم اینجا جابجایی قدرت را انجام دهیم.
اما آقایان تصمیمشان عوض شد و باز دوباره بشاراسد با یک رای نجومی رییس جمهور شد....

این مرد نامش مهدی خزعلی ست
اگر فریاد می زند دشمن نیست؛
فقط بیش شما دلسوز انقلاب است


مسعود مویدی
۹۵/۷/۱

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۸:۱۱
Massoud Moayedi